آسیب بزرگ به اجتماع از بی توجهی کوچک به بچه ها...

بی تفاوت بودن نسبت به بچه ها لطمه ای به آنها میزند که غیر قابل جبران است و مانند عقده ای در ذهن و جان بچه ها میماند تا بزرگ شوند و این لطمه جزئی از شخصیت وی میشود! جزئی که خیلی خطرناک و دردناک است و حتی ممکن است به اجتماع آسیب برساند!

این آسیب بزرگ فقط از یک بی توجهی کوچک میآید!!

زندگی میدان مسابقه ای است!

زندگی را میتوانید به یک میدان مسابقه تشبیه کنید. اصلا یک بازی فوتبال! یعضی بازی ها مثل دربی پرسپولیس و استقلال برای هر دو تیم سخت است و از آنطرف بازی های آسانی هم مانند بازی با تیم های ته جدولی برای این دو تیم وجود دارد. هر وقت که این دو تیم میخواهند با هم بازی کنند تمام بازیکنان استرس میگیرند و خودشان را میبازند در حالی که اگر اصلا برایشان مهم نباشد که تیم رو به رو چه تیمیست و با چه تیمی میخواهند بازی کنند مطمئن باشید این بازی هم مثل همه ی بازی های دیگر خواهد بود برای هر دو تیم.

روایتی دیگر را در ادامه مطلب بخوانید ...

هر قدیسی گذشته ای دارد و هر گناهکاری آینده ای!

متنی که در ادامه مطلب قرار گرفته است میگوید خیلی عجول نباشیم و تا کار زشتی را از کسی می بینیم او را تا ابد ملامت نکنیم و یا وقتی کسی کار خوبی انجام میدهد از او برای خود اسطوره نسازیم. همه ی انسانها زمانی ممکن است خوب باشند و یا بد! ممکن است خوب باشند و بد شوند و ممکن است بد باشند و خوب شوند...

اصلا چرا راه دور میروید؟ همین سایت ما یعنی www.wandg.ir ممکن است یک زمانی خوب باشد و از مطالبش راضی باشید و زمانی هم ممکن است بد باشد و از مطالبش خوشتان نیاید...

آرامش سنگ یا برگ ؟!

این هم یک داستان کوتاه و موفقیتی که نشان میدهد سنگی که درون آب در جای خود ثابت است از آرامش بیشتری برخوردار است و یا برگی که مدام در تلاطم آب به اینطرف و آنطرف میرود و معلوم هم نیست که آخر کجاست؟

نظر شما چیست؟ کدام یک ارامش بیشتری دارند؟

جواب شگفت انگیز و زیبای این سوال را بخوانید...

یک روز یک ارباب رجوع در اداره.

ماجرای کار کردن کارمندان ادارات دولتی را بارها از تلویزیون و برنامه های طنز دیده اید که چطور از زیر کار در میروند و با گفتن برو فردا بیا خودشان را خلاص میکنند اما این روایت متفاوت از ملیکا بهزادی هم خواندنش خالی از لطف نیست. اگر از جنبه ای دیگر نگاه کنیم این واقعیتی ست که کارمندهای جدیدی که تازه استخدام شده اند بسیار فعالند اما چه میشود که ... ؟

داستان یک ارباب رجوع که وظیفه اش تلف شدن وقتش است را بخوانید.

راه رفتن در پیاده رو یا کوهنوردی؟!

حتما شما هم تا حالا بارها با مشکل پیاده رو روی مواجه شده اید؟ اینکه یا یک ساختمون دارد ساخته میشود یا دارند پیاده رو را میکنند و یا تابلو نصب کردند و یا مغازه های به حریم پیاده رو تجاوز کردند و ...

شما در این مواقع چه میکنید؟ لابد میروید به خیابان و پیه تصادف با ماشین را به تن میمالید دیگر. نه؟

این روایت از پیاده رو نوردی که کم از کوه نوردی هم نیست را از ملیکا بهزادی بخوانید...

خودمان را تغییر دهیم یا جهان را؟

امروز میخواهیم در مورد رسالت انسان در جهان حرف بزنیم. از اینکه چرا هستیم؟ میگویند روی سنگ قبر یک کشیش نوشته بود در کودکی میخواستم جهان را تغییر دهم. وقتی نوجوان شدم دیدم جهان بزرگ است و اگر کشورم را تغییر دهم خوب است. وقتی جوان شدم گفتم باید استان محل سکونتم را تغییر دهم. هنگامی که به میانسالی رسیدم میخواستم شهرم را تغییر دهم و وقتی که پیر شدم گفتم باید خانواده ام را متحول کنم!

حالا که در آستانه مرگ هستم میفهمم اگر از کودکی خودم را تغییر داده بودم شاید الآن میتوانستم جهان را هم تغییر دهم!!!

در ادامه مطلب روایت ملیکا بهزادی را هم بخوانید ...