در زندگی همیشه به دنیال چیزهایی هستیم. اصلا طبیعت انسان همین است. الآن فکری در سرمان داریم و درست هنگامی که آن فکر را عملی کردیم سراغ فکر بعدی و هدف بعدی میرویم! هیچ چیز سخت و هیچ چیز آسان نیست. مثل بازی های کامپیوتری است که مرحله مرحله همزمان که روال کار دستمان میآید مراحل هم دشوارتر میشوند!!
اگر الآن برمیگشتید به اول ابتدایی درس ریاضی را قطعا بیست میگرفتید! اما آن مرحله دیگر تمام شده و طی شده است. سراغ مراحل بعدی را بگیرید!
روایتی از ملیکا بهزادی را در ادامه مطلب بخوانید...
زندگی : هدفهای کوچک
یه زمانی فکر میکردم همین که شغل خوبی پیدا کنم نقطهی پایان همهی سختیهاست. اما به این فکر نکرده بودم که هیچ چیز ارزشمندی راحت به دست نمییاد و برای خودت کسی شدن خیلی هم راحت نیست!
شغل مهمی پیدا کردن پایان همه ی مشکلات نیست بلکه شروع مشکلات جدید دیگه ایه.
بالاخره مسئولیتی رو به عهده میگیری، دیگران ازت توقع دارند، در فضای عملی و تجربی کار با دنیایی از اطلاعات مواجه میشی که جدای از دنیای تئوری های دانشگاهیه و ...
و در مقابل این دنیای نا آشنا که خیلی راجع بهش نمیدونی دچار سردرگمی میشی.
خدایا پس این مشکلات کی تموم میشه؟ کی من به راحتی میرسم؟
... حالا که دارم به گذشته نگاه میکنم میبینم که شاید یه زمانی فکر میکردم دوره ی دانش آموزی سختترین مرحله ی زندگیه و وقتی مدرسه رو تموم کنم و وارد دانشگاه بشم دیگه مشکلات تموم میشن و به راحتی میرسم. اما دیدم که این اتفاق نیفتاد و وارد شدن به دنیای دانشگاه دغدغه های جدیدی رو با خودش به همراه آورد.
بعد فکر کردم حتماً پیدا کردن یک کار خوب پایان همه ی دغدغه هاست و وقتی وارد فضای کار بشم حتماً به اون آسایش دلخواهم خواهم رسید. اما حالا دیدم که این طور نشد.
احتمالاً حالا هم بعد از اینکه قدری در کارم تبحر پیدا کنم و این کار برام معمولی و تکراری بشه تصمیم بگیرم دوباره ادامه تحصیل بدم و با افزایش دانشم سطح فعالیتهام رو ارتقاء بدم ...
مثل اینکه ایراد از نوع برخورد من با مشکلات و دید من نسبت به اونهاست. فکر میکنم زمانی به آرامش خواهم رسید که بپذیرم این مشکلات و دغدغه ها بخشی از زندگی هستند و من ناچارم اونها رو بپذیرم و با اونها زندگی کنم.
فراموش نکنیم:
زندگی پر از اهداف و دغدغه های کوتاه مدته.
و تو ممکنه در رشتهای که فوق العاده دوستش داری پذیرفته بشی، ممکنه پذیرفته نشی. شاید بتونی تا دکترا ادامه تحصیل بدی و شخص سرشناسی بشی، شاید با وجود اینکه شاگرد اول مدرسه هستی نتونی وارد دانشگاه بشی و بعداً به این نتیجه برسی که واقعاً حکمتی توی این موضوع بوده و این جوری خیلی بیشتر از زندگیت لذت میبری.
زندگی همینه!
یک لحظه فکر کن: زندگی اونقدر کوتاهه که اصلاً ارزش اضطراب، ترس، نگرانی و ... نداره.
هر کدوم از ما نقشی در این صحنه ی هنرمندی داریم، نقشمون رو بازی می کنیم و خیلی زود خواهیم رفت...
به قول اوشو:
زندگی سخت ساده است
خطرکن
وارد بازی شو
چه چیزی از دست میدهیم؟
با دستان خالی آمده ایم
با دستان خالی خواهیم رفت
نه، چیزی نیست که از دست بدهیم
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
تا سرزنده باشیم
تا ترانه ای زیبا بخوانیم
و فرصت به پایان خواهد رسید!
مرگ تنها برای کسانی زیباست که
زیبا زندگی کرده اند
از زندگی نهراسیده اند
شهامت زندگی کردن را داشته اند
پس هر لحظه را به گونهای زندگی کن
که گویی واپسین لحظه است
و کسی چه میداند؟
شاید آخرین لحظه باشد.
: www.skyqueen.blogfa.ir
نویسنده: ملیکا بهزادی